« حذف به قرينه مستي ۲۰ »
نزديکتر بيا
نترس ، هيچ اتفاقی نيست که بيفتد
نزديکتر که باشی مستيم را نمی بينی 
در عوض
کنار گوشت چيزی می خوانم
که عين توست
نزديکتر بيا
ترسو
 
 
 
            
        
          
        
          
        
« حذف به قرينه مستي 1۹ »
مستيه ديگه
وقتی می خوای بياد ، ميره
وقتی می خوای بره ، مياد
مثل خيلی چيزا
زن 
آخريشه .
 
 
 
            
        
          
        
          
        
« حذف به قرينه مستي 18 »
کبريت را روشن می کنم
همه چيز هست
خاموش می کنم
نيست .
نور 
چطور به فکرش رسيد 
خدا را می گويم .
 
 
 
            
        
          
        
          
        
« حذف به قرينه مستي 17 »
عرق خوري همينطوريست، همينطور كه مي بيني. به همين سادگي.
ببين! اين تكه آخركباب را هيچكس نمي خورد.